معنی قلمرو فرمانروایی

حل جدول

قلمرو فرمانروایی

تیول


قلمرو و فرمانروایی

تیول


فرمانروایی

امارت

حکمرانی، حکومت

تخت و تاج

حکومت

ولایت

لغت نامه دهخدا

قلمرو

قلمرو. [ق َ ل َ رَ / رُو] (اِ مرکب) ملک و مملکت و ولایت متصرف. (ناظم الاطباء). ملکی و ولایتی که در آن نوشته ٔ قلم پادشاهی یا امیری رود و مردم آنجا نوشته ٔ او را قبول نمایند و در این لفظ از ترکیب اسم و امر معنی اسم ظرف پیدا شده یعنی محل روان بودن قلم کسی و خلاصه ٔ معنی قلمرو ملک مطیع است. (از آنندراج):
گشته ست خون مرده جهان را رمیدگی
دیوانه ٔ قلمرو ایجاد کن مرا.
صائب (از آنندراج).
مجنون حریف شوق رسایم نمی شود
دشت جنون قلمرو پایم نمیشود.
محسن تأثیر (از آنندراج).
|| محال متعلق به سلطنت و فرمانروایی. || حکومت و فرمانروایی و سلطنت. || داوری. (ناظم الاطباء).

فرهنگ عمید

قلمرو

حوزۀ فرمانروایی،
زمینه،


فرمانروایی

شغل و عمل فرمانروا، حکمرانی، حکومت،

فرهنگ معین

قلمرو

(~. رُ) [معر - فا.] (اِمر.) مملکت، حوزه فرمانروایی، حوزه عمل.

فرهنگ فارسی هوشیار

فرمانروایی

عمل فرمانروا حکمرانی حکومت.

واژه پیشنهادی

کلمات بیگانه به فارسی

اریکه فرمانروایی

تخت فرمانروایی

فارسی به عربی

فرمانروایی

امبراطوریه، قاعده، الإماره، الإمره

معادل ابجد

قلمرو فرمانروایی

974

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری